شعربی دروغ
ما که این همه برای عشق
آه وناله دروغ می کنیم
راستی چرا؟؟؟
دررثای بی شمارعاشقان
- که بی دریغ
خون خویش را نثارعشق می کنند
ازنثاریک دریغ هم
دریغ می کنیم.
ای حدیث عاشقی هام
من و گم کن تا همیشه توی زندگی وقتی نباشیدیگه زندگی نمیشه
می دونم تنها ستاره
توی کهکشون تو هستی
مثل قلب عاشق من
همیشه مجنون و مستی
همیشه عشقت یه رویاست
حتی یاد تو قشنگه
ستاره همیشه زیباست
مثل عشق تو یه رنگه
ای حدیث روز وشبهام
ذکر اسمت رو لبامه
تنها یاد اسم پاکت
گرمی نور شبامه
تو واسه من مثل ماه ای
من اما تاریک وتارم
تو واسه من فانوس راهی
اما من رنگ فرارم
دست تو همیشه بوده
مرحمی برای دردم
پاکی دستهای گرمت
سبزی پاییز زردم........
ماه وسنگ
اگرماه بودم، به هرجا که بودم
سراغ تو رااز خدا می گرفتم
وگرسنگ بودم،به هرجا که بودی
سررهگذار تو جا می گرفتم
اگرماه بودی - به صدناز – شاید
شبی برلب بام من می نشستی
وگرسنگ بودی،به هر جا که بودم
مرا می شکستی، مرا می شکستی...........
(فریدون مشیری)
از تمام رمز ورازهای عشق
جز همین سه حرف
جز همین سه حرف ساده میان تهی
چیز دیگری سرم نمی شود.
من سرم نمی شود
ولی راستی
دلم
که می شود.........
(قیصر امین پور)زندگی چیست؟
زندگی چون گل سرخ است.....
پرازخاک، پرازبرگ، پرازعطرلطیف.....
یادمان باشدگرگل چینیم.....
خاروعطروگلبرگ، هرسه همسایه دیواربه دیوارهم اند.....
زندگی چشمه آبی است وما رهگذریم.....
بنشین برلب آب، عطش تشنگی ات را بنشان.....
وصفایی بده سیمایت را.....
واگرفرصت بود.....
کفش ها رابکن وآب بزن پایت را.....
غیراز این چیزی نیست.....
زندگی.....
آینه ای شفاف است.....
تواگر زشت یا زیبایی.....
تو اگرشاد ویا غمگینی.....
هرچه هستی تودرآینه آن می بینی.....
شادیت را دریاب.....
چون گل عاشق بتاب.....
تادرآینه هستی، گل هستی باش.....
توی این نامه ی اخر آخه من چی بنویسم
می چکن روی ورق ها اشکام از گونه ی خیسم
دیگه تکرار حرفام هر کس اینو می دونه
التماس از تو همیشه توی این نامه می مونه
توی این هق هق تلخم به خدا وفا زمیان
چی بگم ازدل عاشق که دل رفته به پاته
حالا که حرف جدیدی واسه همدیگه نداریم
بین هم بهتره بازم خط فاصله بذاریم.........